منوچهر شاهسواری رستگار شد

منوچهر شاهسواری رستگار شد

سیدرضا اورنگ

خشت اول خانه سینما کج نهاده شد و اکنون دیوار این خانه تا ثریا کج رفته است.
این خانه به بهانه انجام امور صنفی سینماگران راه اندازی شد،اما در مدت کوتاهی تبدیل به عرصه تاخت و تاز منفعت طلبان و میدان مناقشات سیاسی و غیرصنفی شد.
مدیران و اعضای خانه سینما با خط گیری از سیاستمداران و منفعت طلبان،به جای همدلی و همکاری با یکدیگر ،چماق اختلاف و دشمنی در دست گرفته و به سر و صورت هم کوبیدند.
اوج این درگیری های حزبی و غیرصنفی در زمان مدیر اسبق این خانه که به شدت ریاست طلب،منفعت خواه و مغرور بود اتفاق افتاد که در نهایت با لجاجت بیش از حد او و اعوانش به تعطیلی خانه سینما منجر شد.
بعد از رفتن این مدیر،خانه سینما به آرامشی نسبی رسید،اما هنوز سایه منازعات سیاسی بر همه چیز سایه انداخته بود.
بعد از رفتن مدیر سابق،هیات مدیره منوچهر شاهسواری را بر تخت مدیریت خانه سینما نشاند.
شاهسواری علی رغم کارشکنی ها،دوستان دشمن نما ،فشار طرفداران مناقشات سیاسی و چوب لای چرخ گذاشتن ها،تمام توان خویش را به کار گرفت تا از منازعات سیاسی دور باشد و فقط به امور صنفی و رفاهی اعضا بپردازد.
هر روز تحت فشار بود تا دست از کار صنفی برداشته و مانند مدیر اسبق خانه سینما آنجا را میدان منازعات سیاسی و دشمنی های حزبی کند،اما تسلیم نشد.
دشمنی ها با شاهسواری به دلیل عملکرد وی نبود،بلکه با شخصیت او مشکل داشتند.هرگز دیده نشد که مخالفت خود را با منطق و سند و مدرک اعلام کنند.چون حرفی برای گفتن نداشتند،شایعه پردازی و تخریب شخصیت او را پیشه کردند.
عواملی که طرفدار و حقوق بگیر مدیر اسبق بوده و هستند و در جشنواره کذایی جهانی فجر نیز بسیار منفعت بردند،وقتی که خبر استعفای منوچهر شاهسواری را شنیدند، مانند آقابالاسرهای خود، ذوق زده شده و قلم ناعادلانه خود را در دست گرفتند تا با تاختن به شاهسواری دل مراد خویش را به دست آورده و برای او زمینه چینی کنند برای بازگشت به خانه سینما و ایجاد جو سنگین وحشت و راه اندازی دوباره منازعات سیاسی.
جالب است که این افراد تمام محاسن شاهسواری را عیب محسوب کرده اند.
یعنی محاسنی چون:رسیدگی به امور صنفی،دستگیری از قشر ضعیف اعضا،کمک به سینماگران بیمار،دوری از منازعات سیاسی،صادر نکردن بیانیه های بی تاثیر، تلاش برای ایجاد وحدت و همدلی بین صنوف و…را عیب دانسته اند!
ای کاش فقط ذره ای عدالت داشتند و وجدان خویش را قاضی می کردند.
منوچهر شاهسواری بعد از سال ها تلاش، دیگر نامردمی ها و فشارهای خردکننده دشمنان خانه سینما را تاب نیاورد و استعفا داد.با سختی هایی که وی در این دوران کشیده،به نظر بازگشت او محال می نماید.
برای اینکه خانه سینما دوباره به دست منفعت طلبان و بازی خورده های سیاستمداران نیفتد تا دوباره جو این خانه را بهم بریزند،فقط یک نفر دیگر شایسته مدیریت است،کسی که سال ها در این خانه فعالیت کرده و زحمت کشیده،با تمام امور و اعضا آشنا بوده و اهل تعامل است.
هیات مدیره آینده خانه سینما ،غیر از وی هر کس دیگر را بر مسند این خانه بنشانند، مطمئنا آنجا تبدیل به ویرانه ای خواهد شد.
با اینکه توان قلم به دست شدن نداشتم،اما مجبور شدم با سختی تمام بنویسم تا آن مدیر اسبق خانه سینما و عواملش فکر نکنند میدان برای تاخت و تاز آنان فراخ شده است.